بیسیم چی محراب

افسر جوان جنگ نرم

بیسیم چی محراب

افسر جوان جنگ نرم

بیانیه بیسیم چی محراب

بیانیه بیسیم چی محراب در واکنش به حمله اسرائیل به کشتی های حاملان سفیران صلح

بار دیگر رژیم اشغال گر قدس دست به جنایت هولناکی  زد در این کار گستاخانه رژیم اشغالگر قدس با حمله به کشتی های حاملان سفیران صلح که می کوشیدند مواد غذایی و دارو برای ساکنان تحت محاصره غزه بفرستند, حدود 20 نفر آنان را قتل عام و ده ها نفر را زخمی کرد و کشتی های آنان را غارت کرد.

چگونه رئیس جمهور آمریکا که داعیه دفاع از حقوق بشر را دارد در برابر این جنایت هولناک سکوت کرده است ؟

آنان را چه می شود که اینگونه به دوران ماقبل تاریخ اسلام باز گشته اند و با پشت کردن به ارزش های والای انسانی و صلح بین المللی تیشه به ریشه انسانیت می زنند ؟

هیهات اگر فرزندان خمینی کبیر بگذارند که آنان به اهداف شوم خود برسند . ما اعضای کانون فرهنگی مذهبی شهید حسینی محراب ضمن محکوم نمودن اعمال جنایتکاران رژیم غاصب صهیونیستی ، نفرت و دشمنی خویش را از این دشمن قسم خورده صلح و آزادی اعلام نموده و حمایت همه جانبه خویش را از مردم ستم دیده غزه و سفیران صلح جهانی اعلام می داریم وظیفه شرعی و قانونی خود       می دانیم تا پای جان برای تحقق بخشیدن به سخن گرانبهای حضرت روح الله بایستیم که شایسته فرمود : (( اسرائیل باید از بین برود. ))

بیسیم چی محراب

راز چفیه

هیچ تا حالا در مورد راز چفیه فکر کردید چه رازی درونش نهفته است

 که اینقدر با ارزشش کرده.نمی دونم منم مثل شما.

اما می دونم همین چفیه که شاید به چشم آدم های ظاهر بین تکه ای

پارچه بیش نیست خیلی جاها بوده و خیلی چیزها رو دیده و شنیده که

من و شما ندیدیم و نشنیدیم. چفیه در دو کوهه متولد شد و بعد شد  

شناسنامه شهید . چفیه تنها هم نشین دلهای عاشقیه که از درد  

عشق سر به سجده کوی معشوق گذاردند و تنها شنونده نجوای  

غریبانه آنها در خلوت شبهای دو کوهه است همون هایی که شب  

هنگام با بستر خواب غریبه بودند و بستر خود را گودالهایی قرار        

می دادندکه وعده گاه آنها با معشوق بود . همون گودالهایی که  

درونش سر به سجده بندگی و دلدادگی می گذاشتند و ملتمسانه 

 طلب وصال می کردند . چفیه شاهد قطرات اشک چشمان عاشقان 

 بوده که از درد فراق یار جاری می شده وگهگاهی هم متبرک به این 

 قطرات مروارید شده و از این طریق گنجینه راز و نیازهای شوریدگان 

 طریقت عشق شده . چفیه شاهد بوسه زدن تیر و ترکشها بر تن  

چون لاله شهدا بوده و شاهدگلگون شدن و غلتیدن لاله های عشق 

 در  خون خودشان بوده . چفیه شاهد وضوی عرفانی مرغان آسمانی 

 بوده که هر لحظه مشتاق پر کشیدن از سجاده نماز تا عرش کبریا 

 بودند.چفیه حتی سفره طعام درویشانه آنان نیز بوده.

چفیه خاک و خون را،سجود و عروج را و آرامیدن و پرواز را با هم دیده

است . آه چفیه حسرت می خورم به این همه سعادتی که نصیبت 

 شده . به من بگو آن زمان که نجوای آنان را با معشوق می شنیدی ،

آن زمان که پر کشیدن آنان به سوی یار را می دیدی،

آن زمان که هزاران ندیده و نشنیده آنها را دیدی و شنیدی  

چه احساسی داشتی؟

کاش لب به سخن باز می کردی این راز را میگفتی که رمز جاودانگی  

ات چیست ؟ اما چفیه تو  امروز نیز سعادتی والا نصیبت شده تو امروز 

 افلاک نشینی توامروز بردوش کسی بوسه زده ای که مایه فخر ماست

اما آقا نیز به این نشان که بسیجی است تو را بر دوش دارد.

ای چفیه می دانم که تو دفتر ناگشوده رازهای پنهان جبهه ای به همین

خاطر تو را دوست دارم.ای کاش آن زمان که مولا می آید نیز تو باشی 

 وباز هم پلاک بسیجی نشان سربازانش باشی. و باز هم ماجرای  

عشق را از سر بگیری...........................