خدامون شهر فرنگه... عشقامون لباس و رنگه... تنها چیزی که غریبه... یاد بچه های جنگه... بسیجی ام و پیرو سید علی. متولد روزی از روزهای خدا در یکی از ماه های خدا. مسافرم... مسافر جایی که نمی دانم کجاست. اما مقصدم شلمچه است. همسفر می طلبم. اگر هستی بسم الله... دعا یادتون نره....بیسیم چی محراب
ادامه...
علامه حضرت آیتالله حسن زاده آملی جلوی حضرت-آقا دو زانو نشسته و ایشان را مولا خطاب میکنند. حضرت-آقا ناراحت شده و به علامه میفرمایند این کار را نکنید. علامه حسن زاده می فرمایند : اگر یک مکروه از شما سراغ داشتم این کار را نمیکردم.